ارتباط دانشگاه و صنعت به سبک ایرانی عنوان کتابی است که حاصل تجربیات کسب شده طی دو دهه ارتباط مداوم و پویا بین دانشگاه و صنعت با توجه به مشخصه های خاص ایران است. این گنجینه ی تجربیات، تالیف دکتر صمد بنیسی بوده که در آینده ی نزدیک توسط انتشارات دانشگاه هرمزگان انتشار خواهد یافت.
چهار چوب کلی این کتاب پیرامون پاسخگویی به سوالات زیر می باشد.
زبان مشترک صنعت و دانشگاه چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟
نقش “خانه دانشگاه در صنعت” در ارتقا پیوند چگونه بود؟
چگونه می توان بر مشکلات تجاری سازی ایده ها غلبه کرد؟
شیوه ی آموزش مهندسی مشتری مدار چیست؟
نقش آموزش هدفمند مهندسان در بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت چیست؟
پیش گفتار
دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، به طور طبیعی، جهت تربیت نیروی انسانی متخصصِ بخش های مختلف جامعه، بنا نهاده شده اند. این وظیفهی روشن، به دلایل آشکار و پنهان، به فراموشی سپرده شدهاست و دانشگاه ها، عمدتا بدون بررسی نیازهای جامعه، بر اساس الگوهای از پیش تعیینشدهی وارداتی، به کار آموزش جوانان این مرز و بوم مشغول هستند. دانشگاههای دولتی، که حقوق خود را از دولت، بدون دغدغه ی حل نیازهای جامعه دریافت می کنند، انگیزهای برای تغییر رویه و یا حرکت به سمت کاربردی تر شدن ندارند. از سوی دیگر، صنایع وارداتی که اکثرا دولتی هستند نیز، انگیزهی لازم را برای ارتقا بهره وری، از طریق همکاری نزدیک با دانشگاهیان، ندارند. همین امر، باعث شدهاست که این دو مرکز اصلی تاثیرگذار در توسعهی کشور، هر یک راه خود را در پیش بگیرند و هیچ ارتباط پویا و نظام مندی بین آن ها، برقرار نگردد.
در کشورهای توسعهیافته، آموزش و پژوهش، هدفمند و مشتری مدار است. به بیان دیگر، دانشگاه ها، در صورت تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد، جهت کار در شرکت ها و واحدهای تولیدی، می توانند به حیات خود ادامه دهند. از سوی دیگر، در جهان پررقابت امروز، شرکت ها نیز -که نیازمند بهبود مستمرند- برای ادامهی کار خود، ناچار به همکاری با دانشگاه ها می باشند.
شکاف عمیق بین دانشگاه و صنعت، سال هاست که در کشور، مورد توجه بسیاری از نهادها قرار گرفته و همواره سعی بر نزدیک کردن این دو قطب مهم، بودهاست. عدم موفقیت در این امر، بخشی، به پیچیدگی این مسئله و بخش دیگر، به نبود ارادهی جدی در تغییر ساختار آموزش در دانشگاه ها و صنایع، مربوط می شود. در این میان، نتایج اصلی این عدم موفقیت، متوجه مهندسان فارغالتحصیل، به عنوان خروجی دانشگاهها، میشود. مهندسی که در فرهنگ آموزش خود، نحوهی مواجهه با مسایل واقعی و شیوهی حل آن ها را نیاموختهباشد، چگونه می تواند با ورود به جامعه، به یکباره جهش کند و از عهده امور برآید.
دانشجویان دانشگاه ها، در صورتی که آیندهی شغلی خود را در گرو دستیابی به توانمندی های مورد نیاز صنایع ببینند، شیوهی برخورد آن ها با کلاس و آموزش، بسیار متفاوت خواهد بود. ولی در شرایط فعلی، که بیشتر افراد به دنبال اخذ مدرک و یافتن روزنهای جهت استخدام در یک شرکت دولتی هستند، امید به قرار گرفتن دانشگاه، در جایگاه واقعی خود، منطقی به نظر نمی رسد.
در سال های اخیر، مسئلهی چاپ مقالات، آن هم در مجلات معتبر بین المللی، به وظیفهی اصلی همهی پژوهشگران دانشگاهی و غیردانشگاهی تبدیل شدهاست. این امر، مشکل ارتباط صنعت و دانشگاه را، بسیار پیچیدهتر از قبل کردهاست. مشکلات اکثر صنایع کشور از نظر علمی، موضوعاتی نو و بدیع نیستند، که با حل آن ها بتوان، تولید علم کرد و مقالات حاصل از آنها، قابل چاپ در مجلات معتبر باشد. از طرف دیگر، حل آن ها موجب ارتقا بهره وری و در کل، سعادت جامعه می شود. برونرفت از این تناقض آشکار، باعث قرارگیری صنعت و دانشگاه، در جایگاه اصلی خود، خواهد شد.
در دو دههی گذشته، به واسطهی موقعیت دانشگاهی و علاقهی شخصی، همواره در پی آموزش های کاربردی و ارتباط با صنایع فرآوری بوده ام و تجارب کسبشده در خصوص دستیابی به رابطهی پویا و مستمر با صنعت را، به صورت مقالات مختلف در کنفرانس ها، ارایه نموده ام. اکنون بر آن شدم تا مجموعهی این مقالات را، با موضوع شیوههای خاص بومی ارتباط با صنعت، به صورت یک کتاب، منتشر کنم. امید است، این کار، قدمی در جهت اعتلای فرهنگ آموزش و پژوهش کاربردی، در کشور عزیزمان گردد.
در به ثمر رسیدن این شیوهی ایرانی ارتباط دانشگاه و صنعت، افراد بسیار زیادی سهیم بوده اند، که امکان ذکر نام آن ها در این مجال، میسر نمی باشد. شرکت ملی صنایع مس ایران (مجتمع مس سرچشمه و شرکت مس شهر بابک)، شرکت معادن ذغال سنگ کرمان، شرکت صنعتی و معدنی گلگهر سیرجان، شرکت اینترکربن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، به خصوص ۷۰ دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری اینجانب، که در به انجام رسیدن این کار ملی، تلاش فراوان کردند، شایستهی تقدیر و تشکر می باشند.