توضیحات
دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، به طور طبیعی، جهت تربیت نیروی انسانی متخصصِ بخش های مختلف جامعه، بنا نهاده شده اند. این وظیفه ی روشن، به دلایل آشکار و پنهان، به فراموشی سپرده شده است و دانشگاه ها، عمدتا بدون بررسی نیازهای جامعه، بر اساس الگوهای از پیش تعیین شده ی وارداتی، به کار آموزش جوانان این مرز و بوم مشغول هستند. دانشگاه های دولتی، که حقوق خود را از دولت، بدون دغدغه ی حل نیازهای جامعه دریافت می کنند، انگیزه ای برای تغییر رویه و یا حرکت به سمت کاربردی تر شدن ندارند. از سوی دیگر، صنایع وارداتی که اکثرا دولتی هستند نیز، انگیزه ی لازم را برای ارتقا بهره وری، از طریق همکاری نزدیک با دانشگاهیان، ندارند. همین امر، باعث شده است که این دو مرکز اصلی تاثیرگذار در توسعه ی کشور، هر یک راه خود را در پیش بگیرند و هیچ ارتباط پویا و نظام مندی بین آن ها، برقرار نگردد.
در کشورهای توسعه یافته، آموزش و پژوهش، هدفمند و مشتری مدار است. به بیان دیگر، دانشگاه ها، در صورت تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد، جهت کار در شرکت ها و واحدهای تولیدی، می توانند به حیات خود ادامه دهند. از سوی دیگر، در جهان پررقابت امروز، شرکت ها نیز -که نیازمند بهبود مستمرند- برای ادامه ی کار خود، ناچار به همکاری با دانشگاه ها می باشند.
شکاف عمیق بین دانشگاه و صنعت، سال هاست که در کشور، مورد توجه بسیاری از نهادها قرار گرفته و همواره سعی بر نزدیک کردن این دو قطب مهم، بوده است. عدم موفقیت در این امر، بخشی، به پیچیدگی این مسئله و بخش دیگر، به نبود اراده ی جدی در تغییر ساختار آموزش در دانشگاه ها و صنایع، مربوط می شود. در این میان، نتایج اصلی این عدم موفقیت، متوجه مهندسان فارغ التحصیل، به عنوان خروجی دانشگاه ها، می شود. مهندسی که در فرهنگ آموزش خود، نحوه ی مواجهه با مسایل واقعی و شیوه ی حل آن ها را نیاموخته باشد، چگونه می تواند با ورود به جامعه، به یک باره جهش کند و از عهده امور برآید.
دانشجویان دانشگاه ها، در صورتی که آینده ی شغلی خود را در گرو دستیابی به توانمندی های مورد نیاز صنایع ببینند، شیوه ی برخورد آن ها با کلاس و آموزش، بسیار متفاوت خواهد بود. ولی در شرایط فعلی، که بیشتر افراد به دنبال اخذ مدرک و یافتن روزنه ای جهت استخدام در یک شرکت دولتی هستند، امید به قرار گرفتن دانشگاه، در جایگاه واقعی خود، منطقی به نظر نمی رسد.
در سال های اخیر، مسئله ی چاپ مقالات، آن هم در مجلات معتبر بین المللی، به وظیفه ی اصلی همه ی پژوهشگران دانشگاهی و غیردانشگاهی تبدیل شده است. این امر، مشکل ارتباط صنعت و دانشگاه را، بسیار پیچیده تر از قبل کرده است. مشکلات اکثر صنایع کشور از نظر علمی، موضوعاتی نو و بدیع نیستند، که با حل آن ها بتوان، تولید علم کرد و مقالات حاصل از آنها، قابل چاپ در مجلات معتبر باشد. از طرف دیگر، حل آن ها موجب ارتقا بهره وری و در کل، سعادت جامعه می شود. برون رفت از این تناقض آشکار، باعث قرارگیری صنعت و دانشگاه، در جایگاه اصلی خود، خواهد شد.
در دو دهه ی گذشته، به واسطه ی موقعیت دانشگاهی و علاقه ی شخصی، همواره در پی آموزش های کاربردی و ارتباط با صنایع فرآوری بوده ام و تجارب کسب شده در خصوص دستیابی به رابطه ی پویا و مستمر با صنعت را، به صورت مقالات مختلف در کنفرانس ها، ارایه نموده ام. اکنون بر آن شدم تا مجموعه ی این مقالات را، با موضوع شیوه ای خاص بومی ارتباط با صنعت، به صورت یک کتاب، منتشر کنم. امید است، این کار، قدمی در جهت اعتلای فرهنگ آموزش و پژوهش کاربردی، در کشور عزیزمان گردد.
در به ثمر رسیدن این شیوه ی ایرانی ارتباط دانشگاه و صنعت، افراد بسیار زیادی سهیم بوده اند، که امکان ذکر نام آن ها در این مجال، میسر نمی باشد. شرکت ملی صنایع مس ایران (مجتمع مس سرچشمه و شرکت مس شهر بابک)، شرکت معادن ذغال سنگ کرمان، شرکت صنعتی و معدنی گل گهر سیرجان، شرکت اینترکربن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، به خصوص ۷۰ دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری اینجانب، که در به انجام رسیدن این کار ملی، تلاش فراوان کردند، شایسته ی تقدیر و تشکر می باشند.
از خوانندگان محترم، تقاضا دارم که کاستی ها و پیشنهادهای مربوط به این مجموعه را، به یارانامه های banisi@mail.uk.ac.ir یا info@kmpc.ir ارسال نمایند. در خاتمه امید است، که خداوند متعال این کار ناچیز را، به عنوان باقیات الصالحات قبول نماید و ره توشه ی آخرت اینجانب قرار دهد.
صمد بنیسی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.